به عنوان طراح محصول، ما سعی میکنیم محصولاتی را برای انسانها طراحی کنیم. تلاش میکنیم تا مشکلات آنها را حل کنیم و با ایجاد قابلیت درک و کشف بهتر در محصولات طراحی شده، تجربه بهتری برایشان بسازیم.
[(quote)|ما بین آنچه ما طراحی میکنیم و نحوه رفتار کاربر در هنگام استفاده از آن، اختلاف وجود دارد. ]
ما از کاربران انتظار داریم که برای حل مسئله خود، از مسیری که طراحی میکنیم خارج نشوند، اما بعضی وقتها، آنها با روشهایی کاملاً غیر قابل انتظار با برنامه برخورد میکنند.
بعد از گذشت چند سال و تجربه ی این قضیه، به خصوص در هنگام تستهای کاربر، استرس زیادی به من وارد میشود.
پس از فکر کردن به این مسئله، فهمیدم که این نوع از مشکلات را میشود به آسانی و با استفاده از کلمه ی نیرومند روانشناسی حل کرد.
[(img)|1043157888941001B|روانشناسی چه کمکی به این حل این مسئله میکند؟]
طراحی تجربه کاربری، یعنی درک مردم و درک چیزهایی که آنها را اذیت میکند. به کمک روانشناسی، میتوانیم با درک بهتر احساسات، رفتارها و انگیزه های انسانی، ارزش بیشتری را برای محصولات طراحی شده ایجاد کنیم.
وقتی که فردی در حین تلاش برای انجام کاری با مشکل مواجه میشود و یا به اهدافش در حل مسئله جاری نمیرسد، یک جای کار ایراد دارد. ما معمولاً تلاش میکنیم تا مشکلات کاربران را با این ذهنیت حل کنیم: برای کاری که میخواهند انجام دهند، بهترین روش کدام است؟ چیزی که خیلی کمتر به آن فکر میکنیم این است که هدفشان از انجام این کار چیست. با کمک علم روانشناسی، میتوان به سادگی این مسئله را موشکافی کرد.
[(imgright)|1043158888941001B|چرا باید در UX از روانشناسی استفاده کرد؟]
پس از صحبت با افرادی که در این زمینه اطلاعات کافی داشتند، به این نتیجه رسیدم که داشتن دانش در زمینه روانشناسی مزایای زیادی دارد و میتواند به طراحی تجربه ی کاربریِ بهتر کمک کند.
[(img)|1043156888941001B|چه مزایایی وجود دارد؟]
در ادامه تعدادی از این مزایایی که برای طراحان UX ارزشمند هستند عنوان می شود :
[(bold)|1-درک انسانها، رفتارها و احساساتشان]
همیشه باید این سوال بسیار مهم را مطرح کرد: [(bold)|"چرا؟"] . در روانشناسی، سعی میکنم که رفتارها و احساسات انسانها را درک کنیم و بفهمیم که دردها و مشکلاتشان چیست. اگر کاربران نتوانند روش درستِ کار با یک اپلیکیشن را درک کنند، باید این سوال را مطرح کنیم که [(bold)|"چرا این اتفاق رخ داده است؟"]
با پرسیدن این سوال، میتوانیم بفهمیم که [(bold)|که کاربران اپلیکیشن چه کاری را انجام داده اند و دلیلشان برای انجام آن چه بوده است.]آنگاه سوالات بیشتر و بیشتری را میپرسیم و اطلاعات بیشتر و بیشتری از مسئله به دست می آوریم و میتوانیم با استفاده از مصاحبه ها و جلسات طوفان فکری، به جمع آوری داده ها پرداخته و یک راه حل بهتر به کاربران ارائه کنیم.
[(bold)|2-استفاده از قوانین و نظریه های روانشناسی در طراحی]
[(imgleft)|1043154888941001B|استفاده از قوانین و نظریه های روانشناسی در طراحی]
نظریه ها و قوانین بسیاری وجود دارند که با روانشناسی اجتماعی، فرهنگی و شناختی مرتبط هستند و ما میتوانیم در هنگام طراحی محصول از آنها استفاده کنیم. وقتی لازم باشد نحوه رفتار مردم و احساسات آنها را در هنگام استفاده از اپلیکیشن درک کنیم، این یک ابزار مفید خواهد بود.
از نظر من این اصول روانشناسی در طراحی محصول مفید هستند:
• قرابت و نزدیکی
• شباهت
• بسته بودن
• استمرار
• ارتباط
• تصویر و زمین
به این اصول، اصول [(bold)|گشتالت ] گفته میشود و بر طراحی و ساخت اپلیکیشن برای انسانها تاثیر بسیار زیادی دارند.
[(bold)|3-درک ارزش همدلی ]
[(img)|1043155888941001B|درک ارزش همدلی]
همدلی یکی از مهمترین و کلیدی ترین عواملی است که باید در هنگام طراحی محصول و UX مورد توجه قرار گیرد. مهمترین مسئله این است که درک کنیم که چرا مهم است که به افرادی که از اپلیکیشن ما استفاده میکنند نزدیک شویم و آنها را درک کنیم. همدلی به این معنی نیست که اگر کسی نمیتواند از اپلیکیشن به درستی استفاده کند برایش ناراحت شویم، بلکه به این معنیست که خود را به جای او بگذاریم، و ببینیم که در آن صورت، کارها را چطور انجام میدادیم. ما در حال طراحی سیستم های الکترونیکی هستیم و همیشه بین انسانها و سیستمهایی که طراحی میکنیم، یک فاصله وجود دارد. برای کاهش این فاصله باید درک کنیم که کاربران در هنگام استفاده از اپلیکیشن چه احساسی دارند.
[(bold)|4-درک اهمیت تحقیقات]
[(imgright)|1043159888941001B|درک اهمیت تحقیقات]
در هنگام طراحی تجربه کاربری، انجام تحقیقات واقعاً مهم است. همیشه میتوانیم یک طراحی جذاب انجام دهیم، از رنگها به درستی استفاده کنیم و جدیدترین استانداردها را در طراحی واسط کاربری به کار ببریم. اما این به این معنی نیست که طراحی ما توسط کاربران قابل استفاده است. درست مانند این است سعی کنید که یک فیل را در یک یخچال قرار دهید! ایده جذابیست، اما هیچ وقت عملی نمیشود!
به همین دلیل است که برای درک عکس العمل، تعامل، و رفتار کاربران، به تحقیق نیاز داریم. ما باید به نیازهای کاربران و به چیزهایی که در هنگام استفاده از راه حل ما تجربه میکنند، مستقیماً نگاه کنیم. قبل از انجام طراحی، باید بدانیم چه چیزهایی آنها را ناراحت کرده یا آزار میدهند. با این کار در تلاش و زمان صرفه جویی میکنیم.
[(bold)|5-بهبود مهارت های ارتباطی]
[(img)|1043153888941001B|بهبود مهارت های ارتباطی]
وقتی که در طراحیِ تجربه کاربری مسئله ارتباط مطرح باشد، دانش روانشناسی همیشه یک امتیاز مثبت است. در خیلی از زمانها ما با مشتریان یا کاربرانمان ارتباط برقرار میکنیم. اگر دانش روانشناسی بالایی داشته باشیم، میتوانیم زبان بدن آنها را درک کنیم، و با روشهایی صحبت کنیم که بتوان اطلاعات بیشتری از آنها دریافت کرد.
وقتی که در حال طراحی محصولات هستیم، بسیار مهم است که کاربران را با خود همراه کنیم تا بتوانیم مسائلی که آنها را آزار میدهد، نیازها، و مشکلاتشان را درک کرده و بفهمیم که چرا به راه حلِ ارائه شده توسط ما نیاز دارند. با ایجاد یک رابطه ی صمیمانه و هماهنگ با افرادِ درگیر با محصول، توانایی و اختیاراتِ طراح را در ساخت یک محصولِ مناسب تر و مطمئن تر، که به حل مشکل کاربران یا مشتری کمک میکند، افزایش میدهیم.
[(imgleft)|1043152888941001B|درسی که گرفتم]
ما به عنوان طراح محصول، باید همیشه تلاش کنیم تا مشکلات کاربرانمان را حل کنیم. روانشناسی، اطلاعات زیادی را درباره ی ذهن انسانها، افکار و ایده های متفاوتشان برای حل مسائل، روشهای متفاوت آنها برای برخورد با یک مسئله و درک زبان بدنشان، در اختیار ما قرار میدهد. به کمک روانشناسی، میتوانیم طرح های قابل استفاده تر و قابل درک تری را ایجاد کنیم که زیبایی، تنها ویژگیشان نباشد.
ترجمه شده
توسط تیم تحریریه نماسایت